جدول جو
جدول جو

معنی گواه خواهی - جستجوی لغت در جدول جو

گواه خواهی
(گُ خوا / خا)
عمل گواه خواه. استشهاد. رجوع به گواه خواه و گواه خواستن شود
لغت نامه دهخدا
گواه خواهی
بشهادت خواستن شهادت طلبی
تصویری از گواه خواهی
تصویر گواه خواهی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَکْ کُ خوَا / خا رَ / رِ)
آنکه چیزی یا کسی را به عنوان شاهد طلبد. و رجوع به گواه خواستن و گواه خواهی شود
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِخوا / خا)
طلب بوسه کردن:
چو بوسه خواهم از شرم بوسه خواهی من
چو شکّر از نی از او خون برون دمد درحال.
سوزنی.
رجوع به بوسه خواستن شود
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
گیاه خوری. عمل گیاه خوار
لغت نامه دهخدا
تصویری از گواه خواه
تصویر گواه خواه
کسی که شخصی دیگر یا شیئی را بشهادت طلبد
فرهنگ لغت هوشیار
عمل گیاه خوردن گیاه خوری. گیاه خور. گیاه خوار، علف زار مرتع چراگاه
فرهنگ لغت هوشیار
هواپرستی -2 اشتیاق آرزومندی، عشق محبت، طرفداری حمایت علاقه مندی هواداری: ومجموع خواتین و شاهزادگان وامرا وارکان دولت را پیشکشهای کرامند گذرانیده و وظیفه هواخواهی و خدمتکاری بجای آورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا خواهی
تصویر وا خواهی
عمل وا خواست اعتراض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا خواهی
تصویر وا خواهی
اعتراض
فرهنگ واژه فارسی سره
استقراض، قرض، وام ستانی
متضاد: وام دهی
فرهنگ واژه مترادف متضاد